نقاشها با کمک رنگ، نوازندگان با آلات موسیقی و نویسندگان با قلم و واژه احساسات خود را به مخاطبها انتقال میدهند.
من نوشتن را برگزیدم. همانند زنی غارنشین که هنگام ترکِ اجباریِ ماْمن خویش با مشقت روی دیوارهی غار اثری از کف دستانش بر جای گذاشت تا به آیندگان اعلام کند: «من روزی بودهام.»
گاهن قلم را روی کاغذ میرقصانم. افکارم، احساساتم و هر آنچه ذهنم را به خود مشغول کرده در قالب کلمات به تصویر میکشم.
فعلِ نوشتن صورت میگیرد. من زاییدههای ذهنم را روی دفتر جا میگذارم و فضای کافی را برای کاشت ایدههای ناب فراهم میکنم.
نوشتن به من هویت میبخشد. احساس آزادی میدهد. حسِ خوبِ رها بودن.
روزهایم را دفترینه میکنم، تا شواهدی برای تاریخ آینده باشد.
خودنگاری دردهایم را التیام میبخشد و آرامشی فرای تصور، درونم را در برمیگیرد.
با ممارست در تحریر، قلمم جوانه زد. حال شاهد تنومند شدنش هستم.
با نگاشتن من خواهم بود. حتا اگر نباشم.