خاستن از شما توانستن از من
میگویید: در تحریراتم نظم خاصی حکمفرما شده، نثر روان و سلیس در نوشتههایم هویداست، از ایدههای جالب در متنها استفاده میکنم، دایره واژهگانم بسیار گستردهتر
میگویید: در تحریراتم نظم خاصی حکمفرما شده، نثر روان و سلیس در نوشتههایم هویداست، از ایدههای جالب در متنها استفاده میکنم، دایره واژهگانم بسیار گستردهتر
پیمان عزیزم، سلام چندین بار تماس گرفتم تا جویای احوالت باشم اما متاسفانه پاسخگو نبودی. میدانم صحبت کردن در این وهله بازدهی ندارد، اما به
یک روز صبح بیدار میشوی اما توان بیدار شدن را در خود نمیبینی، به ساعت نگاه میکنی ساعت میگوید : برای استفاده بهینه از وقت
همان طور که عینک مطالعهش را از روی بینی به پایین سر میداد تا مرا دقیقتر ببیند، گفت ؛ درد فانتوم، همان درد خیالیست،
به گلخانه رفتم درختچهای زیبا و سبز برای خود انتخاب کردم. بهترین نقطهی خانه را برای نگه داشتنش برگزیدم، تمام حواسم به حالدرختچه بود اما
باران شدیدی در حال باریدن بود، به کمک برف پاککن فقط چند قدم جلوتر را میتوانست ببیند، اگر با این سرعت حرکت میکرد به موقعنمیرسید،
تمام انسانها در یک مسیر همراه تو هستند. هرشخصی بسته به نسبتی که با تو دارد چندین روز تا چندین دهه تو را همراهی میکند
روبهروی میز کارم آرام نشسته بود، هنوز دستگاه ضبط صوت را روشن نکرده بودم. زمان بسیاری از دست به قلم بودنم میگذشت در این سالها
روی صندلی نشستم،سرم را از روی تخت بلند کردم و به صورتش خیره شدم. عرق سردی روی صورتش نشسته بود،آرامش خاصی در وجودش حس میکردم.
تو اینجایی تو اینجایی، در نزدیکی منی و من نفس میکشم تو را . گرمای حضورت گرمی تنم را دو صد چندان کرده چنان که
فهیمه ادبی هستم. زاده تهران، علاقمند به ادبیات، به مطالعه، به رقصاندن قلم روی کاغذ و آفریدن متنهای کوتاه و بلند. دارای شخصیتی؛ منظم، برنامهریز، فعال، خونگرم و قابل اطمینان. مادر دو فرزند و مشغول خانهداری. از دوران نوجوانی می نوشتم…» دربارهی من