چه تجربهی شیرینی ست رسیدن. رسیدن به خانهی امن خودت بعد از سفری طولانی. رسیدن به معشوقهای که، سالها آرزوی خانهی مشترک را، با او
میگویید: در تحریراتم نظم خاصی حکمفرما شده، نثر روان و سلیس در نوشتههایم هویداست، از ایدههای جالب در متنها استفاده میکنم، دایره واژهگانم بسیار گستردهتر
پیمان عزیزم، سلام چندین بار تماس گرفتم تا جویای احوالت باشم اما متاسفانه پاسخگو نبودی. میدانم صحبت کردن در این وهله بازدهی ندارد، اما به
یک روز صبح بیدار میشوی اما توان بیدار شدن را در خود نمیبینی، به ساعت نگاه میکنی ساعت میگوید : برای استفاده بهینه از وقت
همان طور که عینک مطالعهش را از روی بینی به پایین سر میداد تا مرا دقیقتر ببیند، گفت ؛ درد فانتوم، همان درد خیالیست،
فهیمه ادبی هستم. زاده تهران، علاقمند به ادبیات، به مطالعه، به رقصاندن قلم روی کاغذ و آفریدن متنهای کوتاه و بلند. دارای شخصیتی؛ منظم، برنامهریز، فعال، خونگرم و قابل اطمینان. مادر دو فرزند و مشغول خانهداری. از دوران نوجوانی می نوشتم…» دربارهی من